شار به معنی جریان یا سیال میباشد و هرگاه در مقابل جریان یک کمیت سطحی قرار داده شود،
مثلا: در مورد میدان الکتریکی، خطوط میدان که از سطح عمود بر مسیر خطوط عبور میکنند را، شار الکتریکی و در مورد جریان آب ، مقدار آبی را که از داخل سطح عبور میکند، شار آب میگویند و ...
به همین صورت در مورد هر ماده سیال و جاری شوندهایمیتوان شار مربوطه به آن را تعریف کرد.
میدان مغناطیسی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. چون:
به طوری که چگالی خطوط بیانگر مقیاسی از قدرت میدان است. لذا میتوان در مورد میدان مغناطیسی نیز، سطحی در محل میدان در نظر گرفت و خطوط میدان گذرنده از آن را به عنوان شار مغناطیسی تعریف کرد.
شار مغناطیسی کمیتی است فیزیکی و با نماد فی نشان داده می شود. و یکای (واحد) آن، وبر WB است .
وبر برابر تسلا در مترمربع خواهد بود و مترمربع یکای مساحت میباشد.
هر گاه از مسیری بسته با مساحت A میدان مغناطیسی B عبور کند شار مغناطیسی از رابطه ی زیر محاسبه میشود:
در صورتی که میدان مغناطیسی یکنواخت باشد(به عبارت دیگر مستقل از سطح مقطع المان باشد) جواب انتگرال به معادله زیرتبدیل می شود:
که در آن تتا زاویه نیم خط عمود بر سطح و میدان مغناطیسی میباشد.
A مساحت سطح مقطع بر حسب متر و B میدان مغناطیسی بر حسب تسلا میباشد.
تغییر شار گذرنده از مدار بسته، باعث ایجاد جریان القایی در آن میشود.
نکته 1:
اگر میدان مغناطیسی بر سطح عمود باشد خواهیم داشت:
شار مغناطیس بیشینه است.
نکته 2: اگر میدان مغناطیسی موازی با سطح A باشد خواهیم داشت:
شار مغناطیسی کمینه است.
منبع تبیان